آنچنان که خودش ميگويد اين دوري خودخواسته نبوده و هنوز هم کارگرداني برايش جذاب و خلاقانه است. به حکم خاطرهبازي با سريال آئينه به او پيشنهاد گفتوگو داديم. گلايه داشت و با اين پيشنهاد چندان سرذوق نيامد، اما به مرور بيشتر همراه شد و با حوصله قصه آئينه را از روز نخست تا سرانجامش برايمان تعريف کرد.
ابتدا از شکلگيري ايده سريال آئينه برايمان بگوييد.
سال 62 يا 63، گروهي به اسم معارف اسلامي در شبکه يک سيما داشتيم که آنجا طرحي به نام زشت و زيبا به من ارائه کردند که شامل دو قسمت 20 دقيقهاي با نام «خوب و بد» بود. وقتي طرح را خواندم به نظرم آمد جاي کار دارد. پيشنهاد کردم به جاي ميان پرده، يک سريال جدي از روي آن بسازيم. از پيشنهاد من استقبال کردند و بعدش ايرج بقايي را به عنوان نويسنده انتخاب کردم. آقاي بقايي مرد خوبي بود و اميدوارم زنده و سلامت باشد. به منزلشان ميرفتم و ايشان يک نسخه مينوشت. ميخواندم و ايراداتش را اصلاح ميکردم و دوباره به ايشان ميدادم تا بازنويسي کنند. اين پروسه را ادامه داديم تا سال 64 که 13 قسمت نوشته شد.
و بعد؟
کار تصويب و خيلي ارزان هم تمام شد؛ حدودا دقيقهاي 3000 تومان.
سريال آئينه در سه سري ساخته شد که دو سري نخست به کارگرداني شماست.
بله. سري اول که پخش و تکرار شد، شبکه درخواست کرد 13 قسمت ديگر بسازيم. سري دوم هم بعد از برآورد هزينه و... ساخته و پخش شد و از اين سري هم استقبال فراواني صورت گرفت. وقتي يک قسمت از اين سريال پخش ميشد، بينندگان تماس ميگرفتند و ميگفتند دوباره اين قسمت را پخش کنيد. با وجود اين موفقيت، متاسفانه از آن سالها تا همين امروز پول من را ندادهاند. بگذريم...
چه شد در سري سوم از اين مجموعه جدا شديد؟
بعد از پخش، خواستند سري سوم ساخته شود، اما من گفتم در صورت دريافت طلبم، سري بعد را خواهم ساخت و چون نپذيرفتند، کار را ادامه ندادم. سري سوم را به يک کارگردانِ نمايشنامههاي راديويي دادند و ايشان بيشتر از بازيگران خوش صداي راديو استفاده کردند. سريال آنچنان که بايد مانند سري اول و دوم مورد استقبال قرار نگرفت؛ چون بازيگر راديويي هر چقدر هم خوب باشد نميتواند مثل يک هنرپيشه تلويزيوني جلوي دوربين حاضر شود. صرف صداي زيبا براي بازيگري کافي نيست و بايد تجربه حضور مقابل دوربين هم وجود داشته باشد.
اين سريال در آن زمان، نوآوريهاي زيادي داشت؛ از جمله همان کپشن معروف «زندگي شيرين ميشود».
اين را از برتولت برشت، نويسنده و کارگردان آلماني تئاتر وام گرفتم. برشت روشي به نام تکنيک فاصلهگذاري دارد که در آن هنرپيشه در صحنه جلوي تماشاچيان ميايستد و ميگويد ما بازيگريم، شما گول بازي ما را نخوريد و دچار احساسات نشويد. اين به آن دليل است که وقتي آدم احساساتي ميشود نميتواند درست قضاوت کند. من از اين روش استفاده کردم و قسمتي را به عنوان «زندگي شيرين ميشود» به کار اضافه کردم. در بخش اول، قسمت بد ماجرا را ميديديم که نشان ميداد چرا اتفاقات ناگوار براي اين خانواده افتاد و بعد کپشن با صداي من پخش ميشد. در بخش دوم، همان داستان را به جاي زشت، زيبا ميديديم. داستان تکرار ميشد، اما نشان ميداديم مثلا اگر اين آقا به آن آقا سلام ميکرد ميان دو خانواده دعوا راه نميافتاد. در بسياري از داستانها، بازيگر جلوي دوربين ميآمد و مثلا ميگفت من فردوس کاوياني هستم، ما بازيگريم، لطفا دچار احساسات نشويد تا بتوانيد خوب قضاوت کنيد. مردم اين روش بازيگري را تا به حال نديده بودند؛ در نتيجه از نظر تکنيکي از اين کار استقبال شد و همچنين از لحاظ محتوايي هم چون به مشکلات روز خانوادگي مردم ميپرداخت، مورد توجه قرار گرفت.
بسياري از مشکلات خانوادگي که در اين سريال به آنها پرداختهايد، امروز نيز جزو دغدغههاي مردم است، شايد کمي ظاهرشان تغيير کرده و پيچيدهتر شده باشد.
آن مشکلات هست و مواردي هم به آنها اضافه شده و ميتوان گفت متاسفانه جامعه ما نسبت به سال 64 از نظر مشکلات خانوادگي بدتر شده است. بنابراين نياز به ساختن سريالهايي مثل آئينه بسيار حس ميشود. البته من بخواهم دوباره اين سريال را بسازم قطعا تغييراتي در آن ميدهم، جور ديگري ميسازم و کار بهتر و جذابتر ميشود ؛ چون به هر ترتيب، آئينهاي که ما از آن حرف ميزنيم متعلق به آن زمان است.
اغلب بازيگران اين مجموعه از بزرگان اين عرصه بوده و هستند. چگونه اين گروه را انتخاب کرديد؟
من در اداره تئاتر، کارگردان ـ بازيگر بودم و الان هم بازنشسته اين اداره هستم. اين دوستان همادارهاي بنده و بازيگر بودند. از جمله آقاي محرابي، آقاي طهمورث، خانم مهيمن و خانم مهين شهابي . آقاي خدادادي هم در اين سريال بودند که بعدها به آلمان رفتند و در آنجا فوت شدند. خانم مرجانه گلچين را هم براي اولينبار من به اين مجموعه آوردم و از اين طريق هنرپيشه مطرحي شدند و امروز هم بازيگري تواناست و خود من جزو علاقهمندان بازي ايشان هستم. بازيگران آنقدر درست انتخاب شده بودند که بيننده خيال ميکرد اين بازيگر دقيقا همان شخصيتي است که در سريال ميبيند؛ مردم اين نکته را بارها به من گفته بودند. يک کارگردان مشهور در سينماي آمريکا به نام «جان هيستون» بود که يک نقل قول معروف دارد. ميگويد: اگر هنرپيشهاي را براي يک فيلم بدرستي انتخاب کردهايد 70 درصد فيلم ساخته شده است. آن30 درصد باقيمانده هم به نظر من حس، ميزانسن صحيح، جاي مناسب دوربين و چيزهايي از اين دست است.
شما تنها نام آقاي بقايي را به عنوان نويسنده مطرح کرديد؛ در صورتي که براي سري اول و دوم سريال نام سه فيلمنامهنويس ذکر شده است.
درست است. براي سري دوم سراغ آقاي احمد بهبهاني رفتيم. نگارش به اين صورت بود که به منزلشان ميرفتم، ايشان مينوشت و با هم تبادل نظر و اصلاح ميکرديم. ايشان حتي براي بعضي از قسمتها طرح هم ميدادند. غير از آقاي بهبهاني چند داستان را هم آقاي محمد تيموري نوشت.
وقتي از آئينه استقبال شد، دوستان به من ميگفتند که خوش به حالت، نانت در روغن است؛ اما نه ناني پيدا شد و نه روغني. 15سال بعد مرا خواستند و گفتند طرح جديد ارائه کن، من اين طرحها را دادم و چند بار رفتم و آمدم اما هنوز به من اطلاع ندادهاند که نتيجه آن زحمتها و سرنوشت آن طرحها چه شد؟! همين اتفاقات است که آدم را سرخورده ميکند.
پس به کارگرداني بيشتر علاقه داريد.
بله. وقتي کارگرداني ميکني هم بازي ميکني، هم اثري را خلق و تاليف ميکني. پس کارگرداني سختتر و جذابتر از بازيگري است.
با توجه به اين علاقه نخواستيد کارگرداني در سينما را بيشتر دنبال کنيد؟
دو سه تا فيلم سينمايي ساختهام. «سرخپوستها» که يک سال قبل از انقلاب و زماني که دانشجوي دانشگاه هنرهاي زيبا بودم، ساخته شد و بعدها فيلم «پاکباخته» که در آن اکبر عبدي و عليرضا خمسه براي اولينبار کنار هم بازي کردند و بسيار هم پرفروش شد. همين الان هم براي سينما چهار پنج تا سناريوي خيلي عالي دارم.
ازدواج نکردهام اما از معضلات خبر دارم
آئينه نخستين سريال خانوادگي ايراني پس از انقلاب بود. سوژهها هم از دل مشکلات خانوادگي ميآمد. با اين که من هيچ وقت ازدواج نکردهام، اما با مسائلي که گريبانگير خانواده است، آشنا هستم. خيليها ميگفتند: تو که هيچ وقت تشکيل خانواده ندادهاي چگونه ميتواني در اين سريال اينگونه مسائل را بازگو کني؟ جوابم اين بود دليلي ندارد هر کس که نقش رئيسجمهور را بازي ميکند، قبلا تجربه رياستجمهوري داشته باشد! بازيگر يا کارگردان بر اساس آنچه در زندگي ميبيند و اطلاعاتي که دارد آثاري را بازي ميکند يا ميسازد.
نوشين مجلسي